دست من از تو خالیه نمیدونی چه حالیه این دل افسردهی من
حلقه اشک تو چشام سرد و خشکه لبام بازم میخوام از تو بخونم
دست من از تو کوتاست نمیدونی چه تنهاست این دل پژمردهی من
دست خودم نیست که نیست چشام میشه بی تو خیس دلم میخواد با تو بمونم
عشق تو تو رگ و خون من شده وجود من بسته به جون من
قلب تو ذرهای از خداست پاک و بی ادعاست ساده و بی ریاست
وقتی شدی عاشقم نمیشد باورم که به اینجا برسیم ما
روزی که شدم عاشقت بردی دلو با خودت از اینجا تا اون سر دنیا
به عشق رنگ چشات واسه یه لحظه نگات همهی دنیامو باختم
بگو کی میشد باورش رفتی و من آخرش تلخی عشقو شناختم
عشق تو تو رگ و خون من شده وجود من بسته به جون من
قلب تو ذرهای از خداست پاک و بی ادعاست ساده و بی ریاست
Comments