بال و پر...
من برایت بال و پر بودم مرا یک شهر با تو دیده اند....
پر زدی از پیش من با اینکه فهمیدی پرم را چیده اند...
خوش به این بودم در این دنیا کبوتر با کبوتر می پرد...
وای از آنکه با تو پر میگرد و با از تو بهتر می پرد...
چه میکنی...وقتی دگر... بی همنفس باشی...
یارت در آسمان و تو کنج قفس باشی...
تو بودی و ... همپای تو....تا پای جان بودم....
من شاهد... پرواز تو... با دیگران بودم...
دیگر چه شوری....حالا که دوری.....
بهتر از آن که در قفس افتاده باشم...
تو رفتی از دست.....رویایم این است....
قبل از رهایی در قفس جان داده بودم....
چه میکنی....وقتی دگر....بی هم نفس باشی....
یارت در آسمان و تو کنج قفس باشی....
تو بودی و ....همپای تو.....تا پای جان بودم....
من شاهد...پرواز تو.....با دیگران بودم....
Comments