بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از آن دلبر دمی به فکر ما نباشد ♫♪♭
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن ♫♪♭
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد ♫♪♭
صبحدم بلبل بر درخت گل خدا به خنده می گفت
نازنینان رامه جبینان را خدا وفا نباشد
اگر که با این دل حزین تو عهد بستی
عزیز من، با رقیب من چرا نشستی
چرا دلم را عزیز من از کینه خستی
اگر که با این دل حزین تو عهد بستی
عزیز من، با رقیب من چرا نشستی
چرا دلم را عزیز من از کینه خستی
بیا در برم از وفا یک شب ای مه نخشب بت بهاری
تازه کن عهدی تازه کن عهدی که بر شکستی
ز تاب حسرت در آتشم چو لاله امشب
دمی نیاسایدم سحر زناله امشب
بیا که بی آتشین لبت ز نامرادی
دمی نیاسایدم سحر ز ناله امشب
عزیز من آخ مایه ی نازی نغمه ی سازی ز دلنوازی
فکر دلها کن چاره ی ما کن خدا که چاره سازی...
Comments